دانشجویان با کدام عرصهها در فضای دانشگاهی پیوند خوردهاند و چگونه میتوان توصیف بهتری از مسئله زیست دانشجویی داشت. با چه خط کشی میتوان نقشه بهتری ترسیم کرد.
به گزارش سایت خبری تحلیلی عطنا، بیست و هشتمین جلسه علم و جامعه با نقد و بررسی کتاب «زیست دانشجویی؛ سیاست و هویت» دوشنبه ۱۲ آبان برگزار شد. این نشست با حضور عبدالامیر نبوی، تدوینکننده کتاب، عباس عبدی و علی مرشدیزاد به عنوان منتقد برپا شد. مشروح این گفتوگوی اینستاگرامی را با هم بخوانیم:
محورهای مغفول زیست دانشجویی مورد توجه قرار گیرد
عباس عبدی (منتقد کتاب): این کتاب را از چند زاویه میتوان بررسی کرد. نخستین بخش آن، نوع کتاب است. یکسری کتابها هستند که نویسنده خودش شروع به نوشتن میکند. این کتابها بسیار زحمت دارند و زمانبر هستند. یک سری دیگر از کتابها هستند که تألیفی از مجموعه مقالات هستند. این کتابها چند ویژگی مهم دارند. این که مؤلف اصلی کتاب تلاش میکند ایدهاش را به افراد معتبر بدهد و ممکن است دو سه صفحه بنویسد و از نویسنده مقالات بخواهد آن را بررسی کند. این نوع کتابها بسیار جذابتر هستند.
از این حیث، جزو کتابهای قابل توجه است. در ایران ما از این قبیل کتابها نداشتیم، آن هم به دلایلی: نخست این که سرویراستار یا نویسنده اصلی باید بتواند اعتماد نویسندههای مهم را جلب کند. در ایران به دلیل کم بودن مشارکت علمی و فرهنگی، این روش پاسخگو نبوده است. نکته دیگر این که اهمیت این نوع کتابها در مخاطبشان است. گاهی مخاطب کتاب، افراد دانشگاهی صرف هستند و گاهی عام هستند.
این نوع کتابها باید بینابین باشند. نه این که در کلاس تدریس شوند و نه این که دست به دست بچرخند. محتوایش هم باید علمی باشد و هم مخاطب را همراه کند. این کتاب هم به لحاظ موضوعی، شکلی و فرمی قابل دفاع است. امید است که این قبیل کتابها بیشتر تألیف شوند.
در مورد محتوا نیز باید گفت که ما درکمان از وضعیت جنبش دانشجویی بهتر از وضعیت کنونی دانشگاهها است. شناخت پدیده دانشجویی به حد کافی اهمیت دارد اما در مورد این کتاب به طور مشخص، ضعفهایی وجود دارد. هنگامی که از زیست دانشجویی صحبت میکنیم (که در این کتاب زیست دانشجویی را همراه با سیاست و هویت تعریف میکند)، باید به مسائل شخصی دانشجویان نیز بپردازیم.
برای مثال، در دوره دانشجویی من، همه به سیاست نگاه میکردند اما یک نوع اخلاقی هم وجود داشت که مکمل سیاست بود. مثلاً در آن دوره، اخلاق جنسی مکمل وضع سیاسی بود. اگر امروز نوعی وضعیت سیاسی وجود دارد، به دلیل آن نوع اخلاق جنسی حاکم است و بدون آن قابل کنترل نیست. این اخلاق جنسی به نوعی مکمل وضعیت سیاسی نیز است یا اخلاق فردگرایانه موجود بازتابکننده وضعیت سیاسی است.
به عنوان نمونه، در سال ۸۸ که دوستان ما برای [جلسات] سیاسی میرفتند و هنگامی که دیر میآمدند، میگفتند رفتیم یک قهوه بنوشیم. به هیچ عنوان، در ذهن انسان نمیگنجد که فردی که در عرصه سیاست است، پس از تظاهرات و کتک خوردن، برود شام و قهوه بنوشد.
بدون این بخش از زیست دانشجویی، هم هویت (تعلقات مذهبی، مهاجرت، اشتغال، سهمیهها، پایگاهها اجتماعی و اقتصادی و ...) و هم زیست سیاسی، بیاهمیت میشود. بخش مهمی از هویت، مصرف فرهنگی است.
تازهترین نکتهای که باید به آن اشاره کرد، نقدی است که بر مطالب کتاب وارد است. هر نویسنده زاویه دید خودش را دارد و این مسئله خاصی نیست اما هنگامی که یک مقاله مینویسید، ادیتور و سردبیر اصلی نوعی مسئولیت در قبال آن دارد. با نگاهی به کتاب میتوان متوجه شد که برخی از مطالب، ارجاعات علمی مناسبی ندارد.
متأسفانه در سالهای اخیر به دلیل گسترش تعداد پژوهشها، از آن بار علمی لازم بهرهمند نیستند و ارجاعات نامناسبی دارد. زیرا اگر به آمار مرکز آمار استناد میشود، به دلیل اعتبار آن مرکز است. درست نیست که از هر پژوهشی به عنوان مرجع استفاده کرد. در مواقعی که که به یک پژوهی ارجاع داده میشود، باید در نظر گرفت که آیا آن پژوهش از اعتبار علمی کافی برخوردار است یا خیر؟ و گرنه در سطح پایاننامهها و ادارات، پژوهشها سفارشی انجام میشود و اعتبار کافی ندارند. تعداد این قبیل مقالات که بشود به آنها اعتماد کرد، بسیار پایین است. مثلاً در یکی دو مقاله دیده شده است که بدون هیچ توضیح دقیقی به برخی مقالات ارجاع داده شده است.
موضوعی که به ذهن من میآید این است که نویسنده کتاب درباره تحلیل زیست دانشجویی، مطلبی تهیه کند که در آن به برخی پرسشها پاسخ دهد. برای مثال، مسئله روابط جنسی در مقاله آقای فاضلی یا مسئله دین و پایگاه اجتماعی در مقاله آقای نبوی مورد تأمل و بررسی قرار گیرد. البته کتاب سعی کرده است، اثر را به پیوند دانشجو با سیاست و هویت محدود کند.
در چارچوب نظری مشخص به مسئله دانشجویان بپردازیم
علی مرشدیزاد (منتقد کتاب): در این کتاب، جنبش دانشجویی (که پیش از این کتابهایی در مورد آن نوشته شده بود)، از دیگری مورد بررسی قرار گرفته است. در ارتباط با این کار، نکاتی را باید مطرح کرد: نخست این که خوبتر میشد اگر ویراستار کتاب، چارچوب نظری مشخصی برای بحث در نظر میگرفت. در کارهایی که به این صورت تألیف میشود، یک منطق نظری برای اعضا باید تعریف شود.
برای مثال میگوییم میخواهیم در چارچوب نظری مشخصی به مسئله بپردازیم. در این صورت، نویسندگان میدانند که چطور در چارچوب پیش بروند. به دلیل وجود نداشتن این چارچوب و تعریف مشترک، مفاهیم داخل کتاب گاهی گنگ به نظر میرسند. مثلاً درباره مفهوم «سیاسی شدن» تعریف جامعی ارایه نشده است که بدانیم دانشجو باید تا کجا پیش برود و تا چه اندازه میتواند خود را با عرصه سیاست پیوند دهد. در جایی از محتوای کتاب اشاره شده که دانشجو نباید به سمت اصلاحات عمیق برود.
در اینجا باید بدانیم مفهوم از «اصلاحات عمیق» چیست. در برخی متون، جنبش را مترادف با رادیکال شدن و افراطیگری در نظر گرفتهاند اما در جای دیگر عنوان شده که جنبشها میتوانند در چارچوب اتفاق بیفتند و به سمت انقلابیگری نروند. به نظر بهتر بود که نویسنده مبحثی ارائه میکرد که در آن نوع مطالبات و فعالیت دانشجویان مطرح میشد. مثلاً در یک مقاله، فمینیسم به عنوان یک حرکت افراطی تلقی شده است، در صورتی که فمینیسم میتواند رادیکال و افراطی باشد و از طرف دیگر میتواند متعادل و اصلاحطلبانه باشد. یعنی در ذات خود افراطی نیست.
ویژگی دیگر مقالات کتاب، داشتن سیطرهی روح محافظهکارانه است. نویسنده کتاب را با نگاه به حفظ وضع موجود و رویکرد غیرسیاسی کردن دانشجویان به رشته تحریر درآمده است؛ به طور مثال، علت افراطی شدن یا بیمیلی دانشجویان را از نگاه دانشجویان بررسی میکند و در هیچ جایی از مقاله اشارهای به دولت در مقام حاکمیت نمیکند.
کتاب، دو نوع جنبش را از همدیگر تفکیک میکند؛ جنبشهای اصلاحی و جنبشهای انقلابی. در بخش شکلگیری جنبش اصلاحی، این طور بیان میشود که اگر این جنبش مسدود و یا جلوی آن گرفته شود، به جنبش انقلابی منجر میشود. بنابراین، رادیکال شدن دانشجویان را از این منظر نیز میتوان در نظر گرفت.
نکته دیگر در ارتباط با این اثر، بهتر بود که اعضای جنبشهای دانشجویی نیز در میان نویسندگان حاضر میبودند. اشخاصی همچون عباس عبدی، احمد زیدآبادی، احمد عمویی بهمنی، عبدالله مومنی و ... چون در دوران دانشجویی فعال بودند، میتوانستند در این کتاب نقش برجستهای داشته باشند. روایت این فعالان در کنار دیگر متون موجود درکتاب میتوانست وجهه بهتری به کتاب بدهد. به نظر میرسد اینها کاستیهای مربوط به اثر هستند.
همچنین از جنبه صوری و ظاهری، ایرادهایی را در کار میتوان مشاهده کرد. مثلاً «برنخاست» با واو نوشته شده است و مانیفست کمونیسم از مارکس وبر معرفی شده است. یکی از مقالات کتاب، مقاله مرتضی مردیها (هیأت علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی) بود که در آن مطالب بسیار خوبی گفته شده و البته شاید بهتر بود مسائل آمیخته به مسائل نظری میبود. در بخشی از مقاله، مسئلۀ نبود مسئولیت در میان دانشجویان مطرح و گفته شده این مسئله باعث میشود دانشجویان راحتتر بتوانند وارد مباحث سیاسی شوند و دانشجویانی که احتمال میدهند در آینده، شغلی آزاد داشته باشند، احتمال فعالیت دانشجوییشان بیشتر است. مثلاً تعداد دانشجویان با رویکرد فعال سیاسی در دانشکدههای فنی به دانشکدههای علوم انسانی از نسبت بیشتری برخوردار است. در یکی از مقالات کتاب، در خصوص گریزناپذیربودن سیاسی شدن دانشگاه صحبت به میان آمده و با طرح نمونههایی همچون دانشگاه امام صادق به مسئله اسلامیزهشدن دانشگاه اشاره شده اما در مورد موفق یا ناموفق بودن آن (کارآمدی) صحبتی به میان نیامده است.
مقاله خوب دیگر، مقاله آقای موسویزاده جزایری است که مسئله سیاسی شدن دانشگاهها را به نوعی مضمون در نظر گرفته است. مقاله آقای نبوی اما در ارتباط با تغییر نسلی، ارتباط و پیوند کمتری با جنبش دانشجویی دارد؛ البته در این مقاله قضاوتی صورت نگرفته است اما چند نکته در این مقاله مطرح است که در اینجا حائز اهمیت است. نخست اینکه این گزاره مربوط به اعماق عصر سنت که سرعت تحولات بسیار آرام و کند بود. نکته دوم نیز مربوط به ویژگیهای خاص جامعه خودمان است. جامعه مانند بسیاری جوامع دچار تغییر نسلی شده و نسل آینده در پیوند با نسل گذشتهاش بیگانه است.
وضعیت جامعه ما، نکته دیگری دارد و آن این است، اگر انقلابها را به دو دسته تقسیم کنیم، پیشرو (چپ و لیبرال) و اعادهگرایانه (دارای نتایج راست که خواهان بازگشت به جامعه مکانیکی هستند.) انقلابی که در ایران در سال 1357 شکل گرفت، نتیجه اعادهگرایانهای داشت. بنابراین، جامعه ما به دلیل همین خاصیت، شکاف نسلی بیشتری دارد. زیرا ۴۰ سال فنر به عقب کشیده شده است.
پاسخ کوتاه به انتقادات
پاسخ کوتاه عبدالامیر نبوی (تدوین کننده کتاب) در پاسخ به انتقادات وارده: در مورد نکتههای مطرح شده در مورد مسائل محتوایی و شکلی باید تأکید کنم سعی نشده روح محافظهکارانه حاکمیت و یا نکات کلیدی مباحث زیست دانشجویی نادیده گرفته شود. در حقیقت جستوجو برای یافتن مقالاتی که درست نوشته شده باشند و دادههایش معتبر باشند، در عرصه واقع و عمل بسیار کم بود.
خبرنگار: ملیکا قراگوزلو | دبیر سرویس: سردار خالدی